185 روز

ساخت وبلاگ
این وقت از شب واقعا وقت وبلاگ نویسی نیست

ولی فقط دارم وقت کشی می کنم که دیرتر به واقعیت زندگی برگردم

واقعیت تکراری زندگیم

دلیل اینکه اینجا مینویسم اینه که خواننده واقعی ندارم

پس سعی نمیکنم شخصیت دروغی از خودم نشون بدم

در عوض خودم گاهی خودمو میخونم و یادم میاد که واقعا کی بودم

چی میخواستم و داشتم چیکار می کردم

_______________________________

خب یه ترجمه مقاله دیگه رو تموم کردم البته تموم که نشد

طرف زودتر از موعدش میخواست و من هشتاد درصد کارو بهش رسوندم

هرچند پول ناچیزمو کامل نمیگیرم ولی خب امشب تبدیل به استراحتم شدو کلی سریال دیدم

و کلی با خواهر زاده عزیزم بازی کردم، من واقعا بهترین خاله ی دنیام، باور کنید

من از وقتی فارغ التحصیل شدم و همچنین پدر دوستم فوت کرد و دوستای قدیمیم هم

که دچار زندگی متاهلی شدن همه شون رو از دست دادم

همه ی اونایی که رو من تاثیر میذاشتن،اغلب تاثیرات خیلی خوب

و فکر میکنم ممکنه تا چند ماه دیگه شاهد یه مریم دیگه باشیم

دقیقا نمیدونم چه غلطی میخوام با زندگیم بکنم

هنوز ایز سرچینگم و همینطور ایز لودینگ

کی حواسش به من هست و برام دعا میکنه؟

منظورم اینه کی تشویقم میکنه؟میدونم همتون تنهایید

فقط خواستم بگم سلام جامعه ی تنها

یه جای کوفتی هم برای من باز کنید من خیلی نمیتونم بایستم....

 

174 روز...
ما را در سایت 174 روز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimrefe بازدید : 84 تاريخ : چهارشنبه 17 بهمن 1397 ساعت: 9:24